- من یک لحظه پانزده سال دارم
بین ده تا بیست گرفتار شد
و من فقط خواب می بینم
شمارش راه های رسیدن به جایی که هستید
من یک لحظه بیست و دو هستم
او احساس می کند بهتر از همیشه است
و ما در آتش هستیم
راه بازگشت ما از مریخ است
پانزده هنوز برای شما فرصت باقی است
زمان خرید و زمان از دست دادن
پانزده ، هیچ آرزویی بهتر از این وجود ندارد
وقتی فقط صد سال به زندگی ات فرصت داری
من یک لحظه سی و سه هستم
هنوز مرد است ، اما می بینید من در سن بالا هستم
بچه ای در راه
خانواده ای در ذهن من
من یک لحظه چهل و پنج هستم
دریا مرتفع است
و من به سمت بحران می روم
تعقیب سالهای زندگی ام
پانزده هنوز برای شما فرصت باقی است
زمان خرید ، زمان از دست دادن خود
در فاصله یک ستاره صبحگاهی
پانزده من با تو خوبم
پانزده ، هیچ آرزویی بهتر از این وجود ندارد
وقتی فقط صد سال به زندگی ات فرصت داری
نصف زمان می گذرد
ناگهان عاقل شدی
یک چشم بر هم زدن دیگر
شصت و هفت رفته است
خورشید در حال بلند شدن است
ما در حال حرکت هستیم
من یک لحظه نود و نه سال دارم
فقط یک لحظه دیگر بمیر
و من فقط خواب می بینم
شمارش راه های رسیدن به جایی که هستید
پانزده هنوز برای شما فرصت باقی است
بیست و دو من هم او را احساس می کنم
سی و سه در راه هستید
هر روز یک روز جدید است
پانزده هنوز برای شما فرصت باقی است
زمان خرید و زمان انتخاب
هی پانزده ، هیچ آرزویی بهتر از این وجود ندارد
وقتی فقط صد سال به زندگی ات فرصت دارینویسنده/نویسندگان: جان اندراسیک
ناشر: Kobalt Music Publishing Ltd.
اشعار مجاز و ارائه شده توسط LyricFind
بازی 100 سال هیچ چیزی پیدا نشد. ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد