متن آهنگ Eastside از بنی بلانکو

تعداد فرشته خود را پیدا کنید

  • اوه
    آره آره

    وقتی جوان بودم عاشق شدم
    ما قبلا دست می گرفتیم ، مرد ، این کافی بود (بله)
    سپس ما بزرگ شدیم ، شروع به لمس کردیم
    مورد استفاده برای بوسه زیر نور در پشت اتوبوس (بله)
    نه ، بابات خیلی از من خوشش نمیومد
    و وقتی من گفتم تو یکی هستی او مرا باور نکرد
    او ، هر روز راهی برای بیرون آمدن دیر هنگام از پنجره پیدا می کرد

    او در ایستساید با من ملاقات می کرد
    در شهری که خورشید غروب نمی کند
    و هر روز می دانید که ما سوار می شویم
    در خیابان های پشتی یک کوروت آبی
    عزیزم ، می دانی که من امشب فقط می خواهم بروم
    ما می توانیم هر کجا که می خواهیم برویم
    به سمت ساحل رانندگی کنید ، روی صندلی بپرید
    فقط دستم را بگیر و با من بیا ، آره

    اگر به فکر هر کاری باشیم می توانیم کاری انجام دهیم
    تمام زندگی خود را پس از آن یک خط از طریق آن قرار دهید
    اگر مایل به پذیرش آن هستید ، عشق من از آن شماست
    قلبت را به من بده چون من آن را نمی شکنم
    پس بیا ، از امروز شروع کن
    زندگی جدیدی را با هم در مکانی متفاوت آغاز کنید
    ما می دانیم که عشق چگونه این ایده ها به وجود آمده است
    پس عزیزم فرار کن با من فرار کن

    هفده سالگی و ما رویایی برای داشتن خانواده داشتیم
    یک خانه و همه چیز بین آن
    و سپس ، اوه ، ناگهان ما بیست و سه ساله شدیم
    اکنون ما برای جدی گرفتن زندگی خود تحت فشار قرار گرفته ایم
    ما مشاغل بن بست خود را به دست آوردیم و قبوض پرداخت کردیم
    دوستان قدیمی داشته باشید و دشمنان ما را بشناسید
    حالا من ، به دوران کودکی خود فکر می کنم
    برمی گردم به روزی که عاشق می شدم

    او در ایستساید با من ملاقات می کرد
    در شهری که خورشید غروب نمی کند
    و هر روز می دانید کجا سوار می شویم
    از طریق خیابان های پشتی در یک کوروت آبی
    و عزیزم ، می دانی که من امشب فقط می خواهم بروم
    ما می توانیم هر کجا که می خواهیم برویم
    به سمت ساحل رانندگی کنید ، روی صندلی بپرید
    فقط دستمو بگیر و با من بیا
    آواز خواندن

    اگر به فکر هر کاری باشیم می توانیم کاری انجام دهیم
    تمام زندگی خود را پس از آن یک خط از طریق آن قرار دهید
    اگر مایل به پذیرش آن هستید ، عشق من از آن شماست
    قلبت را به من بده چون من آن را نمی شکنم
    پس بیا ، از امروز شروع کن
    زندگی جدیدی را با هم در مکانی متفاوت آغاز کنید
    ما می دانیم که عشق چگونه این ایده ها به وجود آمده است
    پس عزیزم با من فرار کن

    حالا فرار کن
    حالا فرار کن
    حالا فرار کن
    حالا فرار کن
    حالا فرار کن
    حالا فرار کن

    او در ایستساید با من ملاقات می کرد

    او در ایستساید با من ملاقات می کرد

    او در ایستساید با من ملاقات می کرد

    او در ایستساید با من ملاقات می کرد
    در شهری که خورشید غروب نمی کندنویسندگان/نویسندگان: خالد رابینسون ، ناتان پرز ، اشلی نیکولت فرانگیپان ، بنیامین جوزف لوین ، ادوارد کریستوفر شیران
    ناشر: Sony/ATV Music Publishing LLC ، گروه انتشارات Universal Music
    اشعار دارای مجوز و ارائه شده توسط LyricFind


بازی Eastside چیزی پیدا نشد. ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد

تعداد فرشته خود را پیدا کنید





همچنین ببینید: