- آن دیوارهایی را که ساختم به خاطر بیاور
خوب، عزیزم، آنها در حال سقوط هستند
و حتی دعوا هم نکردند
حتی صدایی هم در نیاوردند
من راهی پیدا کردم که به تو برنده شوی
اما واقعاً هیچ وقت شک نداشتم
ایستاده در پرتو هاله تو
من الان فرشته ام را گرفتم
انگار بیدار شده ام
هر قانونی که داشتم تو شکستش میدی
این ریسکی است که من می پذیرم
من هیچوقت تو را بیرون نخواهم گذاشت
الان به هر طرف نگاه میکنم
من در آغوش تو احاطه شده ام
عزیزم من میتونم هاله ات رو ببینم
می دانی که لطف نجات دهنده من هستی
تو هرآنچه من میخواهم و بیشتر از آن هستی
روی تمام صورتت نوشته شده
عزیزم من میتونم هاله ات رو حس کنم
دعا کن محو نشه
[گروه کر]
من می توانم هاله (هاله) شما را احساس کنم
من می توانم هاله (هاله) شما را ببینم
من می توانم هاله (هاله) شما را احساس کنم
من می توانم هاله (هاله) شما را ببینم
مثل پرتو خورشید به من بزن
سوزاندن در تاریک ترین شب من
تو تنها کسی هستی که می خوام
فکر کن من به نور تو معتادم
قسم خوردم که دیگر هرگز زمین نخواهم خورد
اما این حتی مانند سقوط نیست
جاذبه نمی تواند فراموش کند
تا دوباره مرا به زمین بکشد
انگار بیدار شده ام
هر قانونی که داشتم تو شکستش میدی
ریسکی که می کنم
من هرگز تو را بیرون نخواهم گذاشت
الان به هر طرف نگاه میکنم
من در آغوش تو احاطه شده ام
عزیزم من میتونم هاله ات رو ببینم
می دانی که لطف نجات دهنده من هستی
تو هرآنچه من میخواهم و بیشتر از آن هستی
روی تمام صورتت نوشته شده
عزیزم من میتونم هاله ات رو حس کنم
دعا کن محو نشه
من می توانم هاله (هاله) شما را احساس کنم
من می توانم هاله (هاله) شما را ببینم
من می توانم هاله (هاله) شما را احساس کنم
من می توانم هاله (هاله) شما را ببینم
من می توانم هاله (هاله) شما را احساس کنم
من می توانم هاله (هاله) شما را ببینم
من می توانم هاله (هاله) شما را احساس کنم
من می توانم هاله (هاله) شما را ببینم
سلام سلام
الان به هر طرف نگاه میکنم
من در آغوش تو احاطه شده ام
عزیزم من میتونم هاله ات رو ببینم
می دانی که لطف نجات دهنده من هستی
تو هرآنچه من میخواهم و بیشتر از آن هستی
روی تمام صورتت نوشته شده
عزیزم من میتونم هاله ات رو حس کنم
دعا کن محو نشه
[کر: x2]
