- و من برای لمس تو برای همیشه تسلیم می شوم
چون می دانم که تو به نوعی مرا احساس می کنی
تو نزدیکترین به بهشتی هستی که من تا به حال بودم
و من نمی خواهم در حال حاضر به خانه بروم
و تنها چیزی که می توانم بچشم این لحظه است
و تنها چیزی که می توانم نفس بکشم زندگی توست
و دیر یا زود تمام می شود
فقط نمیخوام امشب دلم برات تنگ بشه
(گروه کر):
و من نمی خواهم دنیا مرا ببیند
چون فکر نمی کنم آنها متوجه شده باشند
وقتی همه چیز شکسته شده است
فقط می خواهم بدانی که من کیستم
و نمی توانی با اشکهایی که نمی آیند مبارزه کنی
یا لحظه حقیقت در دروغ های شما
وقتی همه چیز شبیه فیلم است
بله فقط برای این که بدانید زنده هستید خونریزی می کنید
(گروه کر)
(گروه کر)
و من نمی خواهم دنیا مرا ببیند
چون فکر نمی کنم آنها متوجه شده باشند
وقتی همه چیز شکسته شده است
فقط می خواهم بدانی که من کیستم
فقط می خواهم بدانی که من کیستم
فقط می خواهم بدانی که من کیستم
فقط می خواهم بدانی که من کیستم
