- تقریبا بهشت ، ویرجینیای غربی
کوههای بلو ریج
رود شنندوآ ،
زندگی آنجا قدیمی است
پیرتر از درختان
جوانتر از کوه
مثل نسیم می وزد
جاده های روستایی ، مرا به خانه ببر
به جایی که من تعلق دارم
ویرجینیای غربی ، مامان کوهستانی
مرا به خانه ببر ، جاده های روستایی
همه خاطراتم دورش جمع شدند
خانم معدنچی ، بیگانه با آب آبی
تیره و غبارآلود ، روی آسمان نقاشی شده است
طعم مه آلود مهتاب
قطره های اشک در چشمم
جاده های روستایی ، مرا به خانه ببر
به جایی که من تعلق دارم
ویرجینیای غربی ، مامان کوهستانی
مرا به خانه ببر ، جاده های روستایی
صدای او را می شنوم
ساعت صبح با من تماس می گیرد
رادیو مرا به یاد خانه دورم می اندازد
And drivin 'down the road I feelin'
اینکه دیروز ، دیروز باید خانه بودم
جاده های روستایی ، مرا به خانه ببر
به جایی که من تعلق دارم
ویرجینیای غربی ، مامان کوهستانی
مرا به خانه ببر ، جاده های روستایی
جاده های روستایی ، مرا به خانه ببر
به جایی که من تعلق دارم
ویرجینیای غربی ، مامان کوهستانی
مرا به خانه ببر ، جاده های روستایی
مرا به خانه ببر ، حالا جاده های روستایی
مرا به خانه ببر ، حالا جاده های روستایی