- آه بادهای تلخ وارد می شوند
و من تابستان را از دست داده ام
سرد استکهلم اما به من گفته شده است
من متولد شده ام که این گونه آب و هوا را تحمل کنم
وقتی تو هستی ، مثل یک روح در ذهنم پیدا می کنم
من شکست خورده ام و با خوشحالی تاج بر سر می گذارم
من امیلیو و ژوئن تو خواهم بود
اگر گرام و جانی من هم باشید
نه ، من زیاد از شما نمی خواهم
فقط بخوان عزیزم ، با من بخوان
اکنون آنقدر می دانم که همه چیز رشد نمی کند
اگر صبر و شکیبایی خود را برکت ندادید
و من قبل از این که در را بلند کنم آنجا بودم
برای هر غریبه ای با وعده
اما من جلوی خود را می گیرم ، این نقطه قوت من است
هر روز صبح پشت پنجره من برمی گردد
و مرا به شما می رساند و من فقط از آنجا عبور نمی کنم
اما من طوفان نمی خواهم
من امیلیو و ژوئن تو خواهم بود
اگر گرام و جانی من هم باشید
نه ، من زیاد از شما نمی خواهم
فقط بخوان عزیزم ، با من بخوان
و بله شاید به شما دروغ گفته باشم
شما از دانستن حقیقت بهره ای نخواهید برد
ترسیده بودم اما محکم نگه داشتم
الان بالاخره بهت نیاز دارم
من امیلیو و ژوئن تو خواهم بود
اگر گرام و جانی من هم باشی
نه ، من زیاد از شما نمی خواهم
فقط بخوان عزیزم ، با من بخوان
من امیلیو و ژوئن تو خواهم بود
اگر گرام و جانی من هم باشید
نه ، من زیاد از شما نمی خواهم
فقط بخوان عزیزم ، با من بخوان
فقط بخوان عزیزم ، با من بخواننویسنده / نویسندگان: یوهانا کایسا سوردربرگ ، کلارا ماریا سوردربرگ
ناشر: Warner Chappell Music، Inc.
اشعار دارای مجوز و ارائه شده توسط LyricFind
بازی Emmylou چیزی پیدا نکرد. ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد