- خوب ، من در پیاده روی طولانی قدیمی قدم زدم
یک روز -I-ay-I-ay
با دختری آشنا شدم و برای صحبت کردن ایستادیم
از یک روز نرم و خوب-I-ay-I-ay
و من از تو می پرسم ، دوست ، چه کاری باید بکنی؟
چون موهایش سیاه بود و چشمانش آبی
و من دقیقاً می دانستم که در حال چرخش هستم
'دور سالن آموزشی Salthill با یک دختر گالوی دور شوید
نیمه راه بودیم که باران بارید
یک روز -I-ay-I-ay
و او از من پرسید تا مرکز شهرش
از یک روز نرم و خوب-I-ay-I-ay
و من از تو می پرسم ، دوست ، چه کاری باید بکنی؟
چون موهایش سیاه بود و چشمانش آبی
بنابراین من دست او را گرفتم و به او چرخش دادم
و من قلبم را به خاطر دختری در گالوی از دست داد
وقتی بیدار شدم ، تنها بودم
با قلب شکسته و بلیط خانه
و من الان از شما می پرسم ، به من بگویید چه کار می کنید
اگر موهایش سیاه بود و چشمانش آبی
من سفر کرده ام در سراسر این جهان بوده ام
پسرهایی که من هرگز مثل دختران گالوی چیزی ندیده ام
بازی دختر گالوی چیزی پیدا نکرد. ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد