- چرا امروز شب به نظر می رسد؟
چیزی در اینجا امروز درست نیست
چرا امروز من اینقدر تیز هستم؟
پارانویا تنها چیزی است که برایم باقی مانده است
نمی دانم چه چیزی اول از همه بر من فشار وارد کرد
یا نحوه تغذیه فشار
اما من فقط می دانم چه حسی دارد
تا صدایی در پشت سرم باشد
شبیه چهره ای است که درونش نگه داشته ام
مثل چهره ای که با بستن چشمانم بیدار می شود
هر بار که دروغ می گویم یک چهره تماشا می کند
چهره ای که هر بار که می افتم می خندد
(و همه چیز را تماشا می کند)
بنابراین من می دانم که زمان غرق شدن یا شنا فرا می رسد
که صورت داخل من را می شنود
درست زیر پوست من
[گروه کر]
مثل اینکه من از پشت به پارانوئید نگاه می کنم
مثل یک گردباد درون سرم است
مثل اینکه نمی توانم آنچه را که در درون می شنوم متوقف کنم
انگار صورت داخل زیر پوست من است
می دانم که در من چهره ای وجود دارد
تمام اشتباهاتم را به من نشان می دهد
شما از داخل نیز چهره ای دارید و
احتمالاً پارانویای شما بدتر است
من نمی دانم چه چیزی باعث شد من ابتدا شروع به کار کنم اما می دانم چه چیزی را نمی توانم تحمل کنم
همه مثل واقعیت ماجرا رفتار می کنند
من نمی توانم به آنچه شما می توانید اضافه کنید اما
هرکسی چهره ای دارد که درونش نگه داشته است
چهره ای که با بستن چشمانم بیدار می شود
یک چهره هربار که دروغ می گوید تماشا می کند
چهره ای که هر بار که می افتند می خندد
(و همه چیز را تماشا می کند)
بنابراین می دانید که زمان غرق شدن یا شنا فرا می رسد
که چهره داخل شما را نیز تماشا می کند
درست داخل پوست شما
[کر: x2]
صورت داخل بدن درست زیر پوست شما است
صورت داخل بدن درست زیر پوست شما است
صورت داخل بدن درست زیر پوست شما است
خورشید غروب می کند
احساس می کنم نور به من خیانت می کند
[گروه کر]
مثل اینکه من از پشت به پارانوئید نگاه می کنم
مثل یک گردباد درون سرم است
مثل اینکه نمی توانم آنچه را که در درون می شنوم متوقف کنم
مثل اینکه نمی توانم آنچه را که در درون می شنوم متوقف کنم
مثل اینکه نمی توانم آنچه را که در درون می شنوم متوقف کنم
انگار صورت داخل زیر پوست من است
بازی Papercut چیزی پیدا نکرد. ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد