- طلوع خورشید را تماشا کنید
خداحافظی کنید
خاموش می رویم
مقداری گفتگو
بدون تأمل
به جاده بزن
ماشین بیش از حد گرم می شود
از جايم پريد
کنار بزرگراه عزیزم
راه ما طولانی است
قدرت شما قوی است
لطفاً هرگز رهایش نکنید ، اوه نه
می دانم که تو را نمی شناسم
اما من تو را خیلی بد می خواهم
هرکسی رازی دارد
اوه ، آیا می توانند آن را نگه دارند؟
اوه ، نه آنها نمی توانند
الان سریع رانندگی کن
فکر نکن من بلد هستم آهسته پیش بروم
اوه الان کجایی؟
احساس می کنم در اطرافم
شما آنجا هستید
این موتورها را خنک کنید
این جت ها را آرام کنید
از شما می پرسم ، چقدر می تواند گرم شود؟
و همانطور که مهره های عرق را پاک می کنید
به آرامی ، می گویید ، من هنوز آنجا نیستم
می دانم که تو را نمی شناسم
اما من تو را خیلی بد می خواهم
هرکسی رازی دارد
اوه ، آیا می توانند آن را نگه دارند؟
اوه ، نه آنها نمی توانند
می دانم که تو را نمی شناسم
اما من تو را خیلی بد می خواهم
هرکسی رازی دارد
اوه اما آیا می توانند آن را نگه دارند؟
اوه ، اوه نه آنها نمی توانندنویسندگان/نویسندگان: آدام لوین ، جیمز ولنتاین ، جسی رویال کارمایکل ، میکی مدن ، رایان مایکل دوسیک
ناشر: گروه انتشارات جهانی موسیقی
اشعار دارای مجوز و ارائه شده توسط LyricFind
بازی Secret چیزی پیدا نشد ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد