- همه مردان خوب کجا رفته اند
و همه خدایان کجا هستند؟
هرکول خیابانی برای مبارزه با افزایش شانس کجاست؟
آیا یک شوالیه سفید بر روی اسب آتشین وجود ندارد؟
اواخر شب پرت می کنم و بر می گردم
و من رویای آنچه را که نیاز دارم می بینم
یک قهرمان میخواهم
من تا انتهای شب منتظر قهرمان هستم
او باید قوی باشد
و او باید سریع باشد
و او باید تازه از مبارزه بیرون بیاید
یک قهرمان میخواهم
من تا نور صبح منتظر قهرمان هستم
او باید مطمئن باشد
و باید زود باشه
و او باید بزرگتر از زندگی باشد!
بزرگتر از زندگی
جایی بعد از نیمه شب
در وحشتناک ترین خیال من
جایی که دور از دسترس من است
کسی هست به دنبال من باشد
مسابقه با رعد و برق و افزایش گرما
یه سوپرمن میخواد که منو از پا بلند کنه
یک قهرمان میخواهم
من تا انتهای شب منتظر قهرمان هستم
او باید قوی باشد
و او باید سریع باشد
و او باید تازه از مبارزه بیرون بیاید
یک قهرمان میخواهم
من تا نور صبح منتظر قهرمان هستم
او باید مطمئن باشد
و باید زود باشه
و او باید بزرگتر از زندگی باشد
یک قهرمان میخواهم
من تا انتهای شب منتظر قهرمان هستم
در جایی که کوهها با آسمان بالا ملاقات می کنند
در جایی که رعد و برق دریا را شکافته است
می توانم قسم بخورم کسی در جایی وجود دارد
تماشای من
از طریق باد ، سرما و باران
و طوفان و سیل
می توانم نزدیک شدن او را مانند آتشی در خونم احساس کنم
یک قهرمان میخواهم
من تا انتهای شب منتظر قهرمان هستم
او باید قوی باشد و باید سریع باشد
و او باید تازه از مبارزه بیرون بیاید
یک قهرمان میخواهم
من تا نور صبح منتظر قهرمان هستم
او باید مطمئن باشد
و باید زود باشه
و او باید بزرگتر از زندگی باشد
یک قهرمان میخواهم
من تا انتهای شب منتظر قهرمان هستم
او باید قوی باشد و باید سریع باشد
و او باید تازه از مبارزه بیرون بیاید
یک قهرمان میخواهم
من تا نور صبح منتظر قهرمان هستم
او باید مطمئن باشد
و باید زود باشه
و او باید بزرگتر از زندگی باشد
یک قهرمان میخواهم
من تا انتهای شب منتظر قهرمان هستم