- (من نمی توانم دوست داشتن تو را متوقف کنم)
من تصمیم خود را گرفته ام
برای زنده ماندن در زمانهای تنهایی
(من نمی توانم تو را متوقف کنم)
گفتن بیهوده است
بنابراین من فقط در رویاهای دیروز زندگی خواهم کرد
(رویاهای دیروز)
آن ساعات خوشی که زمانی می شناختیم
خیلی وقت پیش ، آنها هنوز من را آبی می کنند
آنها می گویند زمان قلب شکسته را درمان می کند
اما از زمانی که ما از هم جدا شده ایم زمان متوقف شده است
(من نمی توانم دوست داشتن تو را متوقف کنم)
من تصمیم خود را گرفته ام
برای زندگی در خاطرات روزهای تنهایی
(من نمی توانم تو را متوقف کنم)
گفتن بیهوده است
بنابراین من فقط در رویاهای دیروز زندگی خواهم کرد
(آن ساعات خوش)
آن ساعات خوش
(که ما قبلاً می دانستیم)
که ما زمانی می دانستیم
(Tho 'مدتها پیش)
پس خیلی وقت پیش
(هنوز مرا آبی می کند)
هنوز هم ma-a-ake ake me blue
(آن زمان می گویند)
آن زمان می گویند
(قلب شکسته را التیام می بخشد)
قلب شکسته را شفا می دهد
(اما زمان متوقف شده است)
زمان ایستاده است
(چون ما از هم دور بودیم)
از وقتی که از هم دور شدیم
(من نمی توانم دوست داشتن تو را متوقف کنم)
گفتم تصمیمم را گرفته ام
برای زنده ماندن در زمانهای تنهایی
(من نمی توانم تو را متوقف کنم)
گفتن بیهوده است
بنابراین من فقط رویاهای دیروز خود را زندگی خواهم کرد
(دیروز)
بازی من نمی توانم دوست داشتن تو را متوقف کنم نتوانستم چیزی پیدا کنم. ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد