- یک بار فکر کردم تو را در یک بار شلوغ و مه آلود دیدم
رقصیدن روی نور از ستاره ای به ستاره دیگر
دور از پرتو ماه من می دانم که شما همانی هستید
چشمان قهوه ای تو را دیدم که یک بار به آتش می چرخیدند
تو مثل یک طوفان هستی
آرامش تو چشمت هست
و من دارم غرق می شوم
به جایی امن تر که در آن احساس باقی بماند
من می خواهم تو را دوست داشته باشم، اما من دارم غرق می شوم
من فقط یک رویا هستم، اما تو فقط یک رویا هستی
تو می توانستی برای من کسی باشی
قبل از آن لحظه لبهایم را لمس کردی
آن احساس عالی وقتی زمان فقط می لغزد
دور بین ما در سفر مه آلود ما
تو مثل یک طوفان هستی
آرامش تو چشمت هست
و من دارم غرق می شوم
به جایی امن تر که در آن احساس باقی بماند
من می خواهم تو را دوست داشته باشم، اما من دارم غرق می شوم، منفجر می شوم
تو فقط یک رویاپردازی و من فقط یک رویا هستم
تو می توانستی برای من کسی باشی
قبل از آن لحظه لبهایم را لمس کردی
آن احساس عالی وقتی زمان فقط می لغزد
دور بین ما در سفر مه آلود ما
تو مثل یک طوفان هستی
آرامش تو چشمت هست
و من دارم غرق می شوم
به جایی امن تر که در آن احساس باقی بماند
من می خواهم تو را دوست داشته باشم، اما من دارم غرق می شوم