- خورشید در حال غروب است
و تو دقیقا اینجا کنار من هستی
و فیلم در حال پخش است
اما امشب تماشا نمی کنیم
هر نگاه ، هر لمس
باعث می شود دلم را به تو بدهم
من عاشق تو هستم عزیزم
همینطور که هستید بمانید
چون هرگز نمی دانستم ، هرگز نمی دانستم
می توانید مهتاب را در دستان خود نگه دارید
تا شبی که تو را در آغوش گرفتم
تو مهتاب منی
مهتاب
نوک انگشتانش را می بوسم
همانطور که آرزو می کنم او همه من است
او به من الویس می دهد
با کمی جیمز دین در چشمانش
لب هایش را روی گردنم می گذارد
باعث می شود بدنم را به او بدهم
من بهت علاقه دارم عزیزم
و من فقط نمی توانم متوقف شوم
چون هرگز نمی دانستم ، هرگز نمی دانستم
می توانید مهتاب را در دستان خود نگه دارید
تا شبی که تو را در آغوش گرفتم
تو مهتاب منی
مهتاب
عزیزم ، من می افتم
تو مهتاب منی
مهتاب
اون خیلی رفیق است
او مرا به رقص وادار می کند
ترینا پشت تازیانه اش نشسته است
و فقط برنامه های من را لغو کنید
شیرین مثل آب نبات
اما او چنین مردی است
او فقط می داند چه می کند
وقتی محکم بغلم میکنه
و او مرا 'مهتاب' نیز می نامدنویسنده/نویسندگان: آریانا گرانده ، پیتر جانسون ، تامی براون ، ویکتوریا مک کانتس
ناشر: Sony/ATV Music Publishing LLC ، Universal Music Publishing Group ، BMG Rights Management
اشعار دارای مجوز و ارائه شده توسط LyricFind
بازی مهتاب چیزی پیدا نکرد ممکن است حاوی پیوندهای وابسته باشد